Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-29@04:18:09 GMT

اتفاقا شیطان وجود دارد!

تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۲۹۳۵۳

اتفاقا شیطان وجود دارد!

پروژه‌سازی در ایران و نمایش در جهان

توقف پروژه سینمایی «کاباره» در مرداد امسال از سوی سازمان سینمایی گرچه گام مثبتی در مقابله با هنجارشکنی و قانون‌گریزی سینماگران متخلف و ضد ایرانی محسوب می‌شود و امیدواری‌هایی درخصوص ایجاد مسیر سلامت برای فیلمسازی ایجاد کرد اما می‌دانیم که شیطنت‌ها و تحرکات اینچنینی مدت‌ها قبل از فیلم کاباره در سینمای ایران کلید خورده بود و بعد از توقف این پروژه هم فیلمسازی زیرزمینی و پنهانی در جریان است و سینماگران شناخته شده و ناشناخته‌ای وجود دارند که به سهم خود، آتش بیار معرکه معاندان نظام هستند و همچنان به فعالیت‌های غیرقانونی خود ادامه می‌دهند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنچه بیش از همه در فیلم کاباره که با حضور یکی از بازیگران شناخته شده سینمای ایران ف.م و بدون حجاب و بدون رعایت موازین و هنجارهای عرفی و شرعی ساخته می‌شد و قصه بیکاری زنی را به تصویر می‌کشد که قبل از انقلاب در یک کاباره کار می‌کرد، خط دهی پروژه خارج از کشور بود و آن‌طور که در خبرها آمد، فیلم با سفارش و حمایت مالی تهیه کنندگی  به نام کاوه فرنام مراحل ساخت خود را سپری می‌کرد. گرچه فرنام نسبت خود را با این فیلم تکذیب کرد اما حمایت همیشگی او از جریان فیلمسازی زیرزمینی و غیرقانونی، خود محل اشاره و بحث است و حتی تکذیب مشارکت مؤثر در ساخت کاباره را هم سست و دروغین جلوه می‌دهد. 

دروغ‌های حقیقی

آیا کاوه فرنام واقعا سفارش ساخت فیلم کاباره را داده بود؟ حبیب ایل‌بیگی، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی شامگاه ۲۰مرداد در برنامه «نقد سینما» درباره توقف تولید فیلم کاباره، گفته بود: «در چند ماه گذشته جریانی که چند سال در ایران بود و از فیلم‌های خاص حمایت می‌کرد در خارج از کشور و به شکل علنی بیانیه‌های تفصیلی را ارائه داد و در شبکه‌های فارسی‌زبان اعلام کرد قصد دارد از فیلم‌هایی که بدون تشریفات قانونی ساخته می‌شوند، حمایت کند. همچنین افراد را تشویق به ساخت فیلم‌های بدون مجوز و بی‌حجاب کردند و ابایی نداشتند از این‌که این مورد را به شکل جدی اعلام کنند. به عنوان مثال، کاوه فرنام که در ایران دفتر داشت و مستندسازی می‌کرد، چند ویدئو منتشر و اعلام کرد می‌خواهد از فیلم‌های ساختارشکن حمایت کند. امسال در جشنواره فیلم کن هم این کار را کردند و در جشنواره فیلم برلین غرفه ایران را گرفتند تا از فیلم‌های این‌چنینی حمایت کنند.اما کاوه فرنام بلافاصله بعد از انتشار خبر توقیف پروژه در حال ساخت کاباره، هرگونه ارتباط با دست‌اندرکاران کاباره و سرمایه‌گذاری در این فیلم را رد کرد. بااین‌حال معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی به تکذیبیه منتشرشده از سوی کاوه فرنام مبنی‌بر عدم دخالت در این پروژه، توضیح داد: «این افراد پول‌های زیادی برای مبارزه با سینمای ما و حوزه‌های دیگر خرج می‌کنند. فیلمی که امسال در بازار فیلم کن نمایش دادند، عوامل دفتر آقای فرنام ساخته بودند. یعنی پول به داخل آورده و فیلم ساخته بودند. درباره مورد خاص فیلم  کاباره اطلاعات بیشتری طی روزهای آینده منتشر می‌شود اما آنچه کارگردان و تهیه‌کننده اعلام کرده‌اند این است که سرمایه‌گذار فیلم آقای فرنام است.»
گرچه آن مورد ایل‌بیگی درباره انتشار اطلاعات بیشتر طی روزهای آینده از فیلم کاباره تحقق پیدا نکرد و درباره عوامل آن و عواقب هنجارشکنی‌شان اطلاع‌رسانی نشد! طبیعی است که  در منابع مختلف از جمله در صفحه IMDB رد و نشانی از حضور رسمی فرنام در این فیلم نیست اما به گفته معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی و بنا بر اعلام کارگردان و تهیه‌کننده فیلم، فرنام سرمایه‌گذاری کاباره را برعهده داشته است. ضمن این‌که همان سابقه و انبوه مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای قبلی و بعدی فرنام درخصوص حمایت واضح و همه جانبه از تولید آثار هنجارشکن و قانون‌گریز هم می‌تواند موید مشارکت و سرمایه‌گذاری او در پروژه کاباره باشد. خودش در همان بیانیه‌ای که هرگونه ارتباط با فیلم را تکذیب می‌کند، می‌گوید: «بدیهی‌ است حمایت از هر سینماگر مستقلی را وظیفه‌ صنفی و مدنی خود می‌دانم و در پشتیبانی از همکارانم دریغ نخواهم کرد.» اما اصراری که در تکذیب مشارکتش در فیلم کاباره وجود دارد عجیب و غیرمنطقی به نظر می‌رسد و چیزی جز فتنه چراغ خاموش از آن استنباط نمی‌شود. 

ضربه به سینمای ایران

یکی از آفت‌های چنین تولیدات زیرزمینی و قانون‌شکنی، ضربات جبران‌ناپذیر به آبرو و اعتبار و اقتصاد سینمای ایران در داخل و خارج از کشور است. هرچقدر که چنین جریاناتی مثل فعالیت و تحرکات «کانون فیلمسازان مستقل ایران» با شیطنت‌ها و سیاسی‌بازی‌های محض، در میان مدت و درازمدت با وجهه کسب شده سینمای ایران طی همین سال‌ها بازی می‌کند و آن احترام جهانی را خدشه‌دار می‌کند، مناسبات و توازن سینمای ایران را در داخل کشور هم برهم می‌زند. با خط دهی‌ها و تطمیع‌های اینچنینی و قطعا دستمزدهای نجومی، با آبرو و اعتبار سینماگران مختلف به ویژه برخی چهره‌های پیشکسوت بازی می‌شود. بازی که نتیجه آن شکستی همه‌جانبه است. فارغ از جنبه‌های وطن‌فروشانه چنین تولیداتی که در تقابل مستقیم با خواست اجتماعی قرار می‌گیرد و هیچ مخاطب علاقه‌مند به ایران تاب پذیرش حضور هنرمندان محبوب و باسابقه را در جلو و پشت دوربین چنین فیلم‌هایی را ندارد، در بحث عقوبت این مشارکت‌ها هم هیچ نقطه روشنی نیست و سینماگرانی که حاضر می‌شوند با نام و اعتبار و وطن‌پرستی بازی کنند، باید خطرات و آسیب‌هایی چون ممنوعیت فعالیت و نتایج قضایی دیگر را هم به جان بخرند. با چنین چشم‌اندازی است که دامنه آسیب‌زای تحرکات کاوه فرنام و امثال او در خارج از کشور گسترده‌تر به نظر می‌رسد و لزوم توجه و برخورد قانونی و بازدارنده با آن را تشدید می‌کند. 

فرنام کیست و به دنبال چیست؟

کاوه فرنام، تهیه کننده سینما و مقیم خارج از کشور است که در چند سال اخیر نام او در تهیه و تولید چند فیلم سینمایی به چشم خورد؛ آثاری که تماما در تقابل با نگاه رسمی و مسائل عرفی و شرعی جامعه ایرانی و اسلامی قرار دارند. او یکی از تهیه‌کنندگان فیلم «شیطان وجود ندارد» به کارگردانی محمد رسول‌اف بود؛ فیلمی که به شکل علنی به دستگاه قضا و انتظامی ایران دهن کجی می‌کند و در روایتی سیاه و یکطرفه، حتی حقی طبیعی و شرعی همچون قصاص را زیر سؤال می‌برد. از مصادیق خوش‌رقصی او برای غرب و پاداش وطن‌فروشی‌اش با دریافت خرس طلای جشنواره فیلم برلین در هفتادمین دوره این رویداد کامل می‌شود.

بعداز «شیطان وجود ندارد»

«پسر- مادر» به کارگردانی مهناز محمدی هم از دیگر آثار کاوه فرنام به عنوان تهیه‌کننده است. البته محمد رسول‌اف به جز نوشتن فیلمنامه، در تهیه‌کنندگی پسر- مادر با فرنام همکاری داشت. روایت این فیلم هم با کنایه‌ها و طعنه‌های واضح سیاسی و اجتماعی همراه است. فرنام همچنین تهیه‌کننده مستند «من سعی می‌کنم فراموش نکنم» به کارگردانی پگاه آهنگرانی است. مستندی که با نگاهی یکسویه، مغرضانه و بدون بررسی همه‌جانبه و دیدن جنایت‌های گروهک تروریستی منافقین، روی اجرای احکام سال۶۷ متمرکز می‌شود و با بهره‌گیری ازخوانش‌های رسانه‌های معاند وعباراتی چون «روایت تکان‌دهنده پگاه آهنگرانی از اعدام‌های دهه ۶۰» در زمین دشمن موج‌سواری می‌کند.کاوه فرنام با چنین عقبه‌ای در فیلمسازی، به شکل علنی خط مشی و نگاه ضدایرانی و اسلامی خود را عیان کرده است .

ادامه خط تحریف و شبهه افکنی

در این چند وقت و به ویژه با آغاز اغتشاشات سال گذشته و با راه‌اندازی کانون موسوم به فیلمسازان مستقل ایران، همراه برخی دیگر از سینماگران وطن‌فروش، بازوی فرهنگی و هنری ناآرامی‌ها بود. فرنام و همراهانش در این کانون با پروپاگاندای رسانه‌ای باعث تحریم سینمای رسمی ایران در جشنواره‌های برلین، کن و ونیز شدند. هرچند این تحریم و مخالف‌خوانی فقط منجر به حضور دو سه فیلم ضدایرانی و هنجارشکن در حاشیه این رویدادها و غرفه‌ها و بازار فیلم شده و کیفیت این آثار آلوده به سیاست به قدری نبوده که حتی جشنواره‌های معتبر اروپایی و غربی باوجود همه ماهیت سیاسی و ضدایرانی‌شان، حاضر به خرج کردن اعتبار چندین ساله خود باشند و این فیلم‌های بی‌نام و نشان را به رقابت بخش اصلی راه دهند. آنها به خوبی می‌دانند حتی اعطای جوایزی چون خرس طلایی برلین به فیلمی مثل شیطان وجود ندارد، باوجود همراهی مقطعی با سیاست‌های حاکمان‌شان، درصورت تکرار و در درازمدت چهره هنری‌شان را در مجامعه سینمایی خدشه‌دار خواهدکرد.با وجود برخی تبعات این فعالیت‌های ضدایرانی که دامن سینمای ایران را در عرصه بین‌المللی گرفت و سازمان سینمایی و ارشاد باید با فکر و برنامه‌ریزی مناسب، دنبال راهکار مقابله با آن باشند و اجازه تحریم و منزوی شدن سینمای باسابقه و پرافتخار ایران را به وطن‌فروشان ندهند، محاسبات کاوه فرنام و همدستانش در کانون فیلمسازان مستقل ایران، جواب نداده و محقق نشده است. 

اعلام موضع علنی

بد نیست در این رابطه نگاهی به صحبت‌های فرنام در مصاحبه‌های متعدد با رسانه‌های معاند خارج از کشور داشته باشیم تا این شکست و ناکامی بیشتر مصداق پیدا کند. فرنام در مصاحبه‌ای به صدای آمریکا گفته بود: «همه ما معتقد هستیم که شرایط ایران به ۸ ــ ۷ ماه پیش باز نخواهد گشت.» موردی که علنا عکس آن اتفاق افتاد و حالا دیگر کشور روزهای آرامی را سپری می‌کند. حتی شاهد بودیم که نقشه ضدانقلاب برای ایجاد آشوب دوباره در سالروز درگذشت مهسا امینی هم نقش بر آب شد. طرح مباحثی چون مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی بیان و تصویرسازی بی‌هیچ حد و حصر و استثنایی که در اساسنامه کانون فیلمسازان مستقل ایران در آن‌سوی آب‌ها وجود دارد و در مصاحبه‌ها مورد تاکید فرنام بود هم صرفا ماهیت ولنگارانه و آشوبگرانه او و گروه همراهش را برملا می‌کند، وگرنه در عمل و به‌ویژه با مورد توقیف‌شده کاباره، اتفاق نیفتاد و به یک جریان در سینمای ایران تبدیل نشد و اگر هم عده قلیلی کماکان به این هنجارشکنی‌ها و قانون‌گریزی‌ها ادامه می‌دهند، قطعا هر دم واهمه رسوایی و رویارویی با عواقب این تحرکات را دارند. ایجاد فضا در مارکت جشنواره کن و جشنواره‌های دیگر هم اگرچه در حد کسب یک غرفه محقق شده، اما با توجه به کیفیت آثار بعید است روندی ادامه‌دار باشد و این رویدادها در ادامه روی اعتبار خود ریسک نخواهند کرد و دوباره سراغ سینمای ارزشمند ایران و نماینده‌های رسمی و واقعی آن خواهند رفت. چیزی که فرنام از آن به‌عنوان «ضوابط جدید فیلمسازی» (یعنی بدون حجاب و بی‌اعتنا به هنجارها و قواعد جامعه) تا اینجا که در حد دلخوشی عناصر ضدانقلاب باقی‌مانده و به سکانسی خیالی و فیلمی سوررئال شبیه است. 

هسته اصلی تولید جعلیات

«چشم‌انداز سینمای بدون سانسور ایران» هم که فرنام در گفت‌وگوهایش به آن اشاره می‌کند، فعلا حتی در دوردست‌ها هم هویدا نیست. ضمن این‌که اساسا استفاده از عنوان «بدون‌سانسور» بازهم به علاقه وافر این گروه از سینماگران بی‌هویت به بی‌قیدوبندی کامل و گزاره‌های «زن، زندگی، آزادی»‌شان اشاره دارد. فارغ از فرنام و امثال او که در خارج و بیرون از گود نشسته‌اند و دستور «لنگش‌کن» را صادر می‌کنند، باید بیشتر حواس سازمان سینمایی و ارشاد و دستگاه‌های نظارتی و قضایی به همکاران و حلقه دوستان و یاران این افراد در داخل کشور و در بدنه سینمای ایران باشد تا با شیطنت و بازیگوشی، فضا را آلوده نکنند. به‌جز سینماگرانی چون محمد رسول‌اف و جعفر پناهی که با این تفکر و جریان در ارتباط مستقیم هستند، نام افرادی چون ع. ا، ا.ه، پ. ر. س و ب. ص هم در این رابطه مطرح شده است. ضمن لزوم رصد همواره و همه‌جانبه در این خصوص، باید برای ایجاد محیطی ایمن و سلامت برای فعالیت سینمایی سینماگران قدم برداشت و اگر هم عده‌ای بر اثر ناآگاهی با این جریانات همراه شده‌اند را هم به مسیر مطمئن و درست فیلمسازی هدایت کرد. 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: فیلمسازی شبکه صهیونیستی آشوب سینماگران فیلمسازان مستقل ایران سازمان سینمایی سینمای ایران خارج از کشور فیلم کاباره شیطان وجود تهیه کننده همه جانبه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۲۹۳۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درآمد میلیون دلاری شبکه‌های ماهواره‌ای از سینمای ایران! چرا و چگونه؟!

اینکه پرفروش‌ترین فیلم‌های یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکه‌های ماهواره‌ای دنبال کرده‌اند، نکاتی نگران‌کننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن می‌آورد که موارد متعددی را از حیف‌ومیل و خروج ارز و البته از همه مهم‌تر کاهش مرجعیت رسانه‌ای تلویزیون شامل می‌شود.

به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه شهروند، یکی از نقاط قوت مدیریت سینمای ایران در این چند وقت اخیر فروش هزار یا به روایتی دقیق‌تر هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در نزدیک به یک سال اخیر عنوان شده است. دستاوردی رکوردشکن و نویدبخش که البته با توجه به حقایقی که در ارتباط با این آمار رسانه‌ای شده، سوالات و تردیدهایی را نیز در فضای سینمای ایران به وجود آورده است، به‌خصوص از این نظر که این دستاورد آماری متعلق به تمامیت سینمای ایران در اکران یک سال اخیر نبوده و تنها و تنها به درصدی از فیلم‌های روی پرده تعلق دارد. بگذارید اینگونه بگوییم که از مجموع فروش هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در سال گذشته بیش از یک‌میلیارد تومان مربوط به هفت فیلم «فسیل»، «هتل»، «تمساح خونی»، «هاوایی»، «شهر هرت»، «ویلای ساحلی» و «بچه‌زرنگ» بوده و در نقطه مقابل نیز نزدیک به ٦٠ فیلم دیگری که روی پرده آمده‌اند، روی‌ هم کمتر از ٢٠٠میلیارد تومان فروخته‌اند، یعنی پرفروش‌ترین فیلم‌های یک سال اخیر سینمای ایران -البته اگر «بچه‌زرنگ» را از فهرست خارج کنیم- ٦ فیلم کمدی هستند. فیلم‌هایی که البته در نگاهی دقیق‌تر، علاوه بر کمدی‌بودن از یک نظر دیگر نیز با هم مشابهت و پیوند دارند: تبلیغات خارج از تلویزیون، به خصوص در شبکه‌های ماهواره‌ای!

این مطلب با نگاه به این وجه از پیوند ٦ فیلم پرفروش سینمای ایران در یک سال گذشته به رشته تحریر درآمده است.

اینکه پرفروش‌ترین فیلم‌های یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکه‌های ماهواره‌ای دنبال کرده‌اند، نکاتی نگران‌کننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن می‌آورد که موارد متعددی را از حیف‌ومیل و خروج ارز و البته از همه مهم‌تر کاهش مرجعیت رسانه‌ای تلویزیون شامل می‌شود.
در واقع این واقعیت که تمام ٦ فیلم پرفروش سال گذشته، فیلم‌هایی هستند که تبلیغات‌شان از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش شده؛ چه از نظر آماری و چه از منظر شرایطی که منجر به این وضع شده و البته پیامدهایی که این اتفاق می‌تواند به دنبال داشته باشد، به نحو طعنه‌آمیزی آزاردهنده و البته در عین حال، آموزنده است و نشان می‌دهد که سیاست‌های نسنجیده شماری از مدیران میانی فرهنگ چگونه می‌تواند سیاست‌های عمومی فرهنگ کشور را دچار اختلال و خدشه کند.

آمار و ارقام ترسناک
داده‌هایی که درباره تبلیغات فیلم‌های سینمایی ایرانی در شبکه‌های ماهواره‌ای منتشر شده، عجیب و ترسناک هستند:
سال گذشته کارگردان فیلم «فصل ماهی سفید» گفته بود که «رسانه‌های خارجی هفته‌ای ۵ تا ۱۵هزار دلار برای تبلیغ فیلم‌های ایرانی می‌گیرند.» این فیلمساز البته بلافاصله یکی از فیلم‌های روی پرده را مثال زده بود که مبلغ گزافی -حدود ۲۵۰هزار دلار- داده و تمام باکس تبلیغات آن شبکه‌های ماهواره‌ای را برای فیلمش گرفته، تا با تبلیغ تمام‌وقت، هم فروش بالای فیلمش را تضمین کند و هم اینکه فرصت تبلیغ برای فیلم‌های رقیب باقی نگذارد.
داده‌های ترسناک در این زمینه ادامه دارند: «چندی پیش یک خبرگزاری نوشته بود که سال گذشته سینمای ایران بیش از صدمیلیارد تومان تنها به یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای تبلیغ‌بگیر داده، به این معنا که تنها برای امری غیرضروری مانند تبلیغ فیلم که در شرایط درست در داخل کشور باکیفیت‌تر و بهتر هم می‌تواند انجام گیرد، رقمی تقریبا معادل یک‌ونیم میلیون دلار ارز از کشور خارج شده است.

یک حساب‌وکتاب ساده
سال گذشته یکی از روزنامه‌ها از قول یکی از مدیران بازاریابی شبکه‌های ماهواره‌ای نقل کرده بود که «برای پخش تیزر یک‌ماهه فیلم‌ها که شامل ٢٤٠ نوبت طی ٣٠ روز می‌شود، مبلغ ١٠هزار دلار دریافت می‌شود. برای پکیج ٥٤٠ نوبت پخش یک دقیقه‌ای برای تبلیغ آثار هم صاحبان آثار باید بین ٦٠ تا ٨٠هزار دلار کنار بگذارند.»
حالا در شرایطی که سال گذشته بالای ۱۰ فیلم تنها در شبکه جم تبلیغ داشتند -آن هم نه یک‌بار و ١٠ بار، بلکه به طرز مشمئزکننده‌ای بیشتر از هزار بار- و این وضع همین حالا هم برای فیلم‌های «تمساح خونی»، «بی‌بدن» و «سال گربه» ادامه دارد؛ با یک حساب سرانگشتی می‌توان متوجه شد که سینمای ایران تنها در یک سال گذشته برای تبلیغات فیلم‌ها چقدر هزینه کرده است!

آغاز ماجرا
اما اینکه چه شد که تبلیغات آثار سینمایی سر از شبکه‌های ماهواره‌ای درآورد، باید به روزهایی برگشت که تلویزیون که زمانی به محصولات فرهنگی روی خوش نشان می‌داد و به تریبونی برای بهتر دیده‌شدن آثار سینمایی تبدیل شده بود، تغییر رویه داد و شروع کرد به مقاومت مقابل پخش تبلیغات سینمایی و انداختن انواع و اقسام سنگ‌های مختلف پیش‌پای محصولات سینمایی که از این میان می‌توان از سختگیری‌های فراوان تا ممیزی‌های مستقل سازمان صداوسیما فراتر از آنچه وزارت ارشاد مصوب کرده، اشاره کرد.

این موارد که نارضایتی‌های بسیاری را موجب شدند، کم‌کم کنداکتور تلویزیون را خالی از تبلیغات محصولات سینمایی کردند و در ادامه نیز با قواعد و مقرراتی جدید از قبیل لزوم انجام ممیزی‌هایی عجیب و جدید صاحبان آثار را به سمت شبکه‌های ماهواره‌ای کوچ دادند.
چندی پیش سعید خانی، پخش‌کننده سینما و تهیه‌کننده آثاری مانند «من»، «دوزیست»، «حرفه‌ای» و «سال گربه» در این زمینه گفته بود که «مشکل اینجاست که شماری از مدیران تلویزیون درک درستی از محصول فرهنگی ندارند و در نتیجه نمی‌توانند ارتباط خوبی با سینما برقرار کنند. همه ما در یک کشور زندگی می‌کنیم و این طبیعی است که حق داشته باشیم سینما به تلویزیون کمک کند. اما متاسفانه چنین نگاهی در سازمان صداوسیما وجود ندارد و چنین می‌شود که حتی فیلمی مانند «دسته دختران» هم که یک فیلم ارزشی و دفاع مقدسی و در راستای سیاست‌های تلویزیون است، از تیزر بی‌بهره می‌ماند. اتفاقی که البته یک زمانی کاملا برعکس بود، ولی حالا دیگر آن نگاه کلان در مدیران تلویزیون وجود ندارد.»
 
چرا تلویزیون نه؟!
اما در شرایطی که تقریبا تک‌تک صاحبان فیلم‌ها به لزوم جلوگیری از خروج ارز از کشور واقفند و در عین حال، به تازگی نیز از موضع‌گیری شدید دولت و به خصوص عباس محمدیان، مدیرکل دفتر تبلیغات ارشاد، مبنی بر لزوم مقابله با پدیده خروج ارز و سرمایه از کشور و البته برخورد با فیلم‌های تبلیغ‌شده در ماهواره آگاهی یافته‌اند؛ پس چرا فیلمسازان و صاحبان فیلم‌ها چنین تصمیمی می‌گیرند و تبلیغ فیلم‌شان را به ماهواره‌ها می‌دهند؟
شماری از سینماگران به تازگی در پاسخ به این پرسش، از کاهش ضریب نفوذ تلویزیون و کاهش شمار مخاطبان این رسانه به عنوان یکی از دلایل این امر نام برده‌اند. این همان چیزی است که چندی پیش رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما هم گفته بود که دیگر نمی‌توانیم انتظار مخاطبان ۸۰ و ۹۰درصدی داشته باشیم.
نکته دیگری که در این میان وجود دارد، عدم‌ صرفه مالی تبلیغات در تلویزیون است. به گزارش ایدنا، رسانه جامع تبلیغات تجاری ایران، تا قبل از ریاست پیمان جبلی، صداوسیما بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ تیزر تبلیغاتی را به فیلم‌های سینمایی اختصاص می‌داد که نوعی یارانه به کالاهای فرهنگی بود، اما در دوره جدید صداوسیما این معادله برعکس شده و تنها ۱۰ تا ۱۵ تیزر تبلیغاتی به فیلم‌ها اختصاص داده می‌شود و سازندگان باید هزینه تبلیغات بیشتر را پرداخت کنند.
امیرحسین علم‌الهدی، یکی از مدیران فرهنگی دولت‌های گذشته و کارشناس اقتصاد سینما، با اشاره به اینکه «دلیل رجوع صاحبان آثار سینمایی به تبلیغات ماهواره‌ای کاهش ضریب نفوذ تلویزیون است که البته این هم تنها در مورد ۴۰درصد از سینمای ایران صدق می‌کند و روی ۶۰درصد باقی فیلم‌ها تاثیر چندانی ندارد»، می‌گوید: «علاوه بر این، تبلیغات در تلویزیون بر اساس اعداد و ارقام صرف مالی چندانی برای سازندگان آثار ندارد، بنابراین آنها ترجیح می‌دهند تبلیغ کارشان را با هزینه‌ای کمتر انجام دهند. البته در حال حاضر عدد دقیقی از میزان پول دریافتی تلویزیون بابت پخش تیزر ندارم، اما آخرین رقمی که در ذهنم هست، این استدلال را به من می‌دهد که تبلیغ فیلم در تلویزیون شاید به‌صرفه نباشد.»

حرف آخر
نتیجه این تصمیم مقرون‌به‌صرفه نبودن تبلیغات در تلویزیون برای فیلم‌های سینمای ایران و کوچ تبلیغات سینمایی به ماهواره‌هاست که همان‌طور که گفته شد باعث خروج یک‌ونیم میلیون دلار ارز شده و این پرسش را در شماری از خبرگزاری‌ها به وجود آورده است که «با ادامه این روند، آیا غیر از این است که سود رکوردشکنی‌های سینمای ایران بیش از اینکه به نفع سینما یا حتی تلویزیون ایران تمام شود، به جیب یکسری ماهواره‌ها ریخته می‌شود؟»
واقعا آیا رواست که سرمایه‌های کشور اینگونه از کشور خارج شود؟ آیا نباید کاری کرد و به خصوص نهادهای نظارتی نباید تلویزیون را وادار کنند در این راستا گامی بردارد؟!

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • لیلا بلوکات با «خارشتر» به صحنه تئاتر می‌آید
  • از آمار فروش هفته گذشته چه می‌دانید؟/ پرفروش‌ترین اثر غیرکمدی
  • کودکان سینمای ایران که امروز بازیگران معروفی هستند (فیلم)
  • درآمد میلیون دلاری شبکه‌های ماهواره‌ای از سینمای ایران! چرا و چگونه؟!
  • لوپتگی حالا شیطان است؛ اسلوت بهترین شغل دنیا را می‌گیرد
  • از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
  • (ویدیو) کودکان سینمای ایران که امروز بازیگران معروفی هستند
  • رکوردشکنی شمس و مولانا در سینمای ایران؛ «مست عشق» نیامده از ۵ فیلم سبقت گرفت
  • رکوردشکنی شمس و مولوی در سینمای ایران
  • آمریکا به معنای واقعی شیطان بزرگ است